همسر بهروز فروتن موفقیت در کسب و کار مدیر عامل شرکت بهروز کارآفرینی با سرمایه کم کارآفرینان موفق ایرانی کارآفرین موفق کارآفرین برنامه پایش زندگینامه کارآفرینان راز موفقیت ثروتمندان داستان کوتاه موفقیت بیوگرافی ثروتمندان ایران بیوگرافی بهروز فروتن اخبار کارآفرینی آموزش کارآفرینی من بهروز فروتن در سال ۱۳۲۴ در تهران متولد شدم و در امیریه‌ی تهران بزرگ شدم. در سن ده سالگی پدرم را از دست دادم. ایشان رئیس اداره‌ی آگاهی بود البته زمانی که من به دنیا آمدم بازنشسته شده بودند. مهمترین چیزی که از پدرم به یاد دارم این است که می‌گفت انسان باید جوهر کار داشته باشد.

کارآفرینی

احتمالاً در چند وقت اخیر نام عباس برزگر را بارها شنیده‌اید یا درباره‌ی ماجرای کارآفرینی او خوانده‌اید. کارآفرین ۳۸ ساله‌ی روستایی که خانه‌ی خود را تبدیل به یکی از پردرآمدترین جاذبه‌های گردشگری ایران کرده‌است. عباس برزگر و دهکده‌ی اقامتی-گردشگری‌اش در بوانات شاید حتی بیشتر از آن‌که داخل ایران شناخته شده‌ باشد، برای گردشگران خارجی که قصد سفر به ایران را دارند معروف باشد!


کارآفرینی
من احد عظيم‌زاده هستم. در 10 آذر 1336 در ده اسفنجان در شهرستان اسكو متولد شدم. هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم و يتيم شدم.  

امكانات مالي‌مان اجازه نمي‌داد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالي بنشينم و قاليبافي كنم. تا 13 سالگي روزها قالي مي‌بافتم و شب‌ها درس مي‌خواندم. چاره‌اي نبود، وسع مالي ما جز اين اجازه نمي‌داد.
خاك خوردم و زحمت بسيار كشيدم. در سال 2بار بيشتر نمي‌توانستيم برنج بخوريم. يك بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبه‌سوري. آرزو داشتم يا خلبان شوم يا پولدار و براي رسيدن به اين آرزوها بسيار زحمت كشيدم.


کارآفرینی
كارآفرینی از دل طبیعت همیشه لازم نیست برای حركت در آب پارو زد، گاهی می توان از نیروی باد برای حركت به جلو بهره برد. اشتغالزایی و كارآفرینی تنها بین چرخ دنده های صنعت یافت نمی شود، بلكه می توان آن را در دل طبیعت نیز جست وجو كرد. برداشت و تولید گیاهان دارویی از كوه ها و دامان طبیعت روستای امرآباد در ۵ كیلومتری شهرستان مهاباد باعث انتخاب بانویی ۴۶ ساله در زمره ۱۲ كارآفرین برتر سال ۸۶ در سومین جشنواره ملی كارآفرینان برتر، شد.
کارآفرینی
حالا ماهی بیست میلیون درآمد دارم چهل و دو سال پیش وقتی من یازده سالم بود، سوختم. مادرم در حالی که بیشتر از هفده سال نداشت،سر زا رفت و من و برادرم بی‌مادر شدیم. پدرم بعد از مادرم با زنی ازدواج کرد که قبلا با مرد دیگری ازدواج کرده بود و چون بچه دار نميشد، جدا شده بود. این خانم گفت هم دختر دارم و هم پسر و با هم زندگی مي‌کنیم اما از آنجایی که خواست خدا چیز دیگری بود، این خانم در خانه پدرم سالی یک و در نهایت ده فرزند به دنیا آورد که یکی از برادران من شهید شد. وقتی نامادری‌ام این همه بچه آورد، من توی این بچه ها گم شدم.


کارآفرینی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت رسمی دکتر فرزانه علیزاده متخصص ارتودنسی در مشهد ویکی بوک | Wiki Book دنیای از خوشمزه ها وبلاگی پر از مطالب مفید و آموزنده پیام نو ???? My love super junior _ Eunhae ???? خرید سرور اچ پی، فروش سرور اچ پی naslebartar